تبیان، دستیار زندگی

سالروز مخالفت علما با رفراندوم انقلاب سفید؛

چرا امام خمینیره با حق رأی زنان مخالف بود

«ما با ترقی زن‌ها مخالف نیستیم، ما با این فحشا مخالفیم، با این‌کارهای غلط مخالفیم، مگر مردها در این مملکت آزادی دارند که زن‌ها داشته باشند؟ مگر آزادی مرد و آزادی زن با لفظ درست می‌شود؟»
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
امام خمینی

زمانی که لایحه "انجمن‌های ایالتی و ولایتی" توسط اسدالله علم در سال 1341 مطرح شد، شاید کسی فکرش را هم نمی‌کرد که بند اعطای حق رأی به زنان در این لایحه، با مخالفت شدید علما و مراجع روبرو شده و سرآغاز بسیاری از تحولات تاریخ معاصر باشد. اما باگذشت 56 سال، هنوز این سؤال مطرح است که چرا علما و مراجع، به‌خصوص امام خمینی(ره) با اعطای حق رأی به زنان مخالفت کردند؟ آیا مراجع، مخالف حقوق اجتماعی زنان بودند؟

جایگاه زن در عصر پهلوی

جایگاه زن در عصر پهلوی حکایتی عجیب دارد. پهلوی اول برای ساخت جامعه‌ای در تراز جوامع مدرن و صنعتی، حجاب زن را قربانی کرد تا به گمانش مانعی مهم را از سر راه پیشرفت کشور بردارد.

رضاخان در اقدامی دیگر، دستور اجتماع روسپی‌های تهران در قلعه قجری‌ها یا همان "شهر نو" را صادر کرد. گرچه هدف از این کار کنترل روسپی‌ها بود، اما در دوره پهلوی دوم، این مکان به مرکز اصلی هرزه‌گری تبدیل شد. شهر نو برای برخی از مردان آن دوره خاطره ساز بود و هنوز هم هستند کسانی که تخریب آن را اشتباه می‌دانند، درحالی که حکومت بهای لذت و تفریح مردان هوس‌باز را از تن‌فروشی زنان تامین می‌کرد و به عوارض روحی و جسمی وارد بر زنان "ساکن محله غم" توجهی نداشت.

اگر به‌واقع طرفدار حفظ حقوق زنان کشور بودند و خوشبختی آنان را می‌خواستند، باید به زنان طبقات فقیر و بی‌سرپرست که گاه در منجلاب فحشا فرو رفته بودند، توجه می‌کردند و آنان را نجات می‌دادند.

اسکندر دلدم، خبرنگار و کارمند پیشین روزنامه اطلاعات در کتاب «خاطرات من و فرح پهلوی» درباره "شهر نو" می‌نویسد: «دختران و زنانی که به لطایف‌الحیل وارد شهرنو می‌کردند، مدت زیادی دوام نمی‌آوردند و به دلیل آنکه این بیچارگان از ساعات اولیه صبح تا نیمه‌شب مورد سوءاستفاده جنسی قرار داشتند، دچار پیری زودرس شده و اکثریت قریب به‌اتفاق آن‌ها از فرط تألمات روحی به مواد مخدر (بیشتر استعمال هروئین) روی می‌آوردند و ظرف مدت کوتاهی چنان درب‌وداغان می‌شدند که زن بیست‌ساله، چهل‌ساله به نظر می‌رسید.»

ریشه وضعیت نابه‌سامان بسیاری از زن‌ها در حکومت پهلوی را باید در رویکرد آن‌ها به جایگاه زن جست‌و‌جو کرد. علیرغم اینکه رضاخان علاقه‌ای به حرم‌سرا نداشت و بعد از انقراض قاجار دستور داده بود حرم‌سرای کاخ‌ها را تخریب کنند، اما پسرش طبع دیگری داشت و تمایل عجیبی به جنس مخالف از خود نشان می‌داد. همین روحیه جایگاه زن را در نگاه شاه مملکت، در حد یک ابزار کام‌جویی تقلیل داده بود.   

ارتشبد حسین فردوست از نزدیکان محمدرضا پهلوی، خاطره‌ای از سفرش با شاه نقل می‌کند که گویای اعتقاد شاه به جایگاه زن است: «.در مسافرت به آمریكا، در نیویورك من دو نفر را به محمدرضا معرفی كردم. یكی گریس كلی بود كه در آن زمان آرتیست تئاتر بود و بارها با او ملاقات كرد. محمدرضا به او یك سری جواهرات به ارزش یک‌میلیون دلار داد. نفر دوم یك دختر آمریكایی ۱۹ ساله بود كه ملكه زیبایی جهان بود. محمدرضا مرا فرستاد، او را آوردم و چند بار با محمدرضا ملاقات كرد و به او نیز یك سری جواهرات داد كه حدود یک‌میلیون دلار ارزش داشت.»[1]

با وجود اینکه بسیاری از زن‌ها در عصر پهلوی از حقوق ابتدایی خود محروم بودند، حکومت با کشف حجاب یا طرح  ظاهری تساوی حقوق زن و مرد، رؤیای زن مدرن را در سر می‌پروراند، تا از این طریق، به زعم خودش جایگاه زن را مترقی و متعالی کند.

خسرو معتضد، پژوهشگر تاریخ معاصر درباره متظاهرانه بودن طرح تساوی حقوق زن و مرد می‌گوید: «این‌ها بهانه‌هایی بود از طرف رژیم که اگر به‌واقع طرفدار حفظ حقوق زنان کشور بودند و خوشبختی آنان را می‌خواستند، باید به زنان طبقات فقیر و بی‌سرپرست که گاه در منجلاب فحشا فرو رفته بودند، توجه می‌کردند و آنان را نجات می‌دادند. وضع زنان ایرانی تا سال 1325 این‌گونه بود که زنی که زایمان می‌کرد و شاغل بود، باید 24 ساعت پس از وضع حمل، سرکارش حاضر می‌شد و این فاجعه‌ای بود برای زنان شاغل در آن ‌دوران. »[2]

لایحه‌ای که سکوت علما را شکست

در چنین شرایطی که علما و متدینین از وضع بی‌ارزش شدن جایگاه زن به تنگ آمده بودند، مطرح شدن یک طرح از طرف دولت اسدالله علم، سکوت علما و مراجع را شکست.

در لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی که مهر 1341 علم آن را برای ارائه به مجلس تهیه کرد، از الغای شرط اسلام برای انتخاب‌شوندگان و انتخاب‌کنندگان مجلس و اعطای حق رأی به زنان سخن به میان آمده بود که  واکنش بسیاری از علما ازجمله امام خمینی، آیت‌الله گلپایگانی و آیت‌الله شریعتمداری را در پی داشت.

مخالفت علما با حق رأی زنان، به جهت آماده نبودن بسترهای آن در جامعه بوده است. علما و روحانیون از سوءاستفاده‌های دربار از زنان ناراضی بودند و نمی‌خواستند مسیری جدید برای بهره‌گیری از زن در عرصه سیاسی و اجتماعی باز شود.

در تلگراف آیت‌الله گلپایگانی به اسدالله علم آمده است: «دستور فرمایید تطابق تصویب‌نامه را با قوانین دین مبین که مُشَخِّصِ آن، علماء اسلام و مراجع تقلید می‌باشند مراعات و شرط مرد و مسلمان بودن انتخاب‌کننده و انتخاب‌شونده را صریحاً در آن قید نمایند.»[۳]

در اسناد ساواک نقل شده است: «...آقای فلسفی چندین مورد با آقای علم ملاقات و مذاکره کرده و مخالفت و نارضایتی عموم وعاظ و روحانیون را در موضوع فوق به اطلاع آقای نخست‌وزیر رسانده و حتی آقای نخست‌وزیر را تهدید کرده که پافشاری در اجرای شرکت زنان در امر انتخابات موجب انقلاب در ایران خواهد شد...»[۴]  

با اعتراض شدیدِ علما، دولت مجبور به عقب‌نشینی شد، اما چند ماه بعد در بهمن ماه همان سال، شاه اعلام کرد که "انقلاب شاه و ملت" یا همان "انقلاب سفید" را به رفراندوم می‌گذارد. این اقدام شاه با واکنش مجدد علما مواجه شد؛ علما و مراجع ازجمله امام خمینی(ره)، هم نقدهایی به قانونی نبودن اصل رفراندوم داشتند و هم مفاد طرح پیشنهادی را غیر کارشناسی می‌دانستند. علاوه بر این اشکال‌ها اصل پنجم این رفراندوم، یعنی اصلاح قانون انتخابات ایران، به‌منظور اعطای حق رأی به زنان و حقوق برابر سیاسی با مردان نیز مورد مخالفت علما قرار گرفت.

 امام معتقد بود، شاه و دربار از طرح تساوی حقوق زن و مرد، قصد استفاده ابزاری از زنان را دارند، تا هم حکومت خود را روشنفکر جلوه داده و هم پازل غربی کردن زن ایرانی را تکمیل کنند.
به همین جهت ایشان در مخالفت با انقلاب سفید می‌گوید: «نوامیس مسلمین در شرف هتک است و دستگاه جابره با تصویب‌نامه‌های خلاف شرع و قانون اساسی می‌خواهد زنان عفیف را ننگین و ملت ایران را سرافکنده کند. دستگاه جابره در نظر دارد تساوی حقوق زن و مرد را تصویب و اجرا کند...یعنی دخترهای هجده‌ساله را به‌نظام اجباری ببرد...یعنی به‌زور سرنیزه دخترهای جوان و عفیف مسلمان را به مراکز فحشا ببرد.»[۵]

آیا امام خمینی(ره) با حق رای زنان مخالف بود؟

باگذشت ۵۶ سال از این برهه حساس تاریخ معاصر، هنوز مخالفت علما با حق رأی زن‌ها، محل اختلاف است و برخی از مخالفین انقلاب، اعتراض امام خمینی(ره) به اعطای ‌حق رأی زنان را نادیده گرفتن حقوق زن در اندیشه انقلاب اسلامی تلقی می‌کنند. برای اینکه بدانیم  علما از لحاظ فقهی با اعطای حق رأی به زنان مخالف بودند یا مخالفتشان مصلحت‌سنجی موقتی بوده، باید اندیشه علما، به‌خصوص امام خمینی(ره) را در مورد جایگاه زن بررسی کنیم.

سخرانی امام(ره) دو سال بعد از مخالفتش با رفراندوم انقلاب سفید، در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۴۳ ثابت می‌کند که ایشان با اصل اعطای حق رأی به زن‌ها مخالف نبودند: «ما با ترقی زن‌ها مخالف نیستیم، ما با این فحشا مخالفیم، با این‌کارهای غلط مخالفیم، مگر مردها در این مملکت آزادی دارند که زن‌ها داشته باشند؟ مگر آزادی مرد و آزادی زن با لفظ درست می‌شود؟»

امام(ره) درباره زن‌ها یک خط قرمز داشت و آن اینکه از نگاه ابزاری به زن شدیدا متنفر بود و علیرغم رواج این رویکرد در دوره پهلوی، جایگاه زن را مقدس و سرنوشت‌ساز توصیف می‌کرد

بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که مخالفت علما با حق رأی زنان، به جهت آماده نبودن بسترهای آن در جامعه بوده است. علما و روحانیون از سوءاستفاده‌های دربار از زنان ناراضی بودند و نمی‌خواستند مسیری جدید برای بهره‌گیری از زن در عرصه سیاسی و اجتماعی باز شود.

گواه تاریخی دیگر بر عدم مخالفت امام(ره) با اصل حضور زنان در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی، نقش پررنگ زنان در جریان مبارزات قبل از انقلاب است، به‌طوری که امام خمینی زنان را در صفِ مبارزه جلوتر از مردان توصیف کرده و آن‌ها را الگوی بسیاری از مردان معرفی می‌کند: «در مملکت ما این‌طور شد که بانوان همدوش، بلکه جلوتر از مردها از خانه‌ها بیرون آمدند و در این راه اسلامی زحمت کشیدند...پشتیبانی از اسلام کردند و مردها هم بسیاری به‌تبع زن‌ها این کار را کردند»[6]

امام بارها در سخنرانی‌های خود از حقوق زن دفاع کرده و هیچ‌گاه نسبت به حضور بانوان در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی مخالفتی نداشتند. همین اندیشه امام بود که باعث شد پس از انقلاب تا امروز، زنان بسیاری در عرصه‌های سیاسی از جمله مجلس شورای اسلامی، مدیریت‌های کلان، رشته‌های ورزشی و گرایش‌های مختلف تحصیلی موفقیت‌های چشم‌گیری به دست آورده و در عین حال کسی نگاه ابزاری به آن‌ها نداشته باشد. امام خمینی(ره) درباره حقوق زن‌ها می‌گوید: «در نظام اسلامی، زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد، حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت، حق رأی دادن، حق رأی گرفتن. در تمام جهاتی که مرد حق دارد، زن هم حق دارد.»[7]

اما امام(ره) درباره زن‌ها یک خط قرمز داشت و آن اینکه از نگاه ابزاری به زن شدیدا متنفر بود و علیرغم رواج این رویکرد در دوره پهلوی، جایگاه زن را مقدس و سرنوشت‌ساز توصیف می‌کرد: «آن‌ها که زن‌ها را می‌خواهند ملعبه مردان و ملعبه جوانان فاسد قرار بدهند خیانت‌کارند. زن‌ها نباید گول بخورند؛ زن‌ها گمان نکنند که این مقام زن است که باید بزک‌کرده بیرون برود با سرِ باز و لخت! این مقام زن نیست؛ این عروسک بازی است نه زن. زن باید شجاع باشد؛ زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت بکند. زن آدم ساز است؛ زن مربی انسان است.»[8]


پی‌نوشت‌ها:
 [1] ظهور و سقوط سلطنت پهلوی؛ مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی/ ص ۲۰۹.
[2] روایت خسرو معتضد از پیروزی انقلاب اسلامی/خبرگزاری تسنیم
[۳] علی دوانی؛ نهضت روحانیون ایران،ج ۱، ص ۳۸
[۴] آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی ۱۰۲۵ص۹۴
[۵] صحیفه امام، ج۱، ۱۵۳
[6]همان، ج 11، ص 510
[7]همان، ج۵، ص ۱۸۹
 [8] همان، ج 6 ، ص 301

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.