تبیان، دستیار زندگی

نقش سیاسی مردم در دموکراسی غربی و مردم‌سالاری دینی

تفاوت دوم رفتار سیاسی مردم در اندیشه‌ی تشیع با رفتار سیاسی مردم مغرب‌زمین، در این است که رفتار سیاسی مردم در غرب، تنها یک رفتار اجتماعی صرف است که زمان‌مند (موقت) و مکان‌مند است؛
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
رهبری



مقایسه‌ی حقوق آحاد مردم در دموکراسی غربی و مردم‌سالاری دینی

1. قرآن در سوره‌ی حدید می‌فرماید: «به‌راستی [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آن‌ها کتاب وترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند... تا خدا معلوم بدارد چه کسی در نهان، او و پیامبرانشرا یاری می‏کند. آری خدا نیرومند شکست‌ناپذیر است.» آری رمز توزیع قدرت در اندیشه‌ی سیاسی شیعه، همان رمز حکمت خلق انسان، یعنی فراهم کردن زمینه‌ی تکامل از روی اختیارِ آزاد اوست.

اسلام به همان اندازه که حکومت‌های ظالم و غاصب را نمی‌پذیرد (حال چه دموکراسی باشند و چه استبدادی)، به همان اندازه نیز دنبال برپایی حکومت الهی توسط توده‌های مردم است (نه نخبگان به تنهایی). خداوند می‌خواهد مردم، خود به قسط قیام کنند. همچنین در جای دیگری قرآن می‌فرماید: «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَی وَفُرَادَی»[12] و از مردم می‌خواهد از قلّت عدد نترسند، بلکه برای خدا قیام کنند؛ چه یک نفر یا دو نفر باشند. لذا خداوند می‌خواهد که مردم در زمان غیبت، خود طالب حکومت ولی‌فقیه عادل باشند. اینجاست که رمز تأکید امام خمینی (ره) و امام خامنه‌ای بر حضور حداکثری مردم در صحنه، روشن می‌شود.

2. تفاوت دوم رفتار سیاسی مردم در اندیشه‌ی تشیع با رفتار سیاسی مردم مغرب‌زمین، در این است که رفتار سیاسی مردم در غرب، تنها یک رفتار اجتماعی صرف است که زمان‌مند (موقت) و مکان‌مند است؛ یعنی به ایام انتخابات و پای صندوق‌های رأی محدود می‌شود. اما توجه به نخبگان در نزد شیعه، فارغ از زمان و مکان بوده و در سرتاسر زندگی شیعیان گسترده است؛ به‌طوری‌که چه در خلوت و چه در جلوت، او یک فرد سیاسی و در حال مشارکت سیاسی است، زیرا در این اندیشه، سیاست با دیانت پیوند ناگسستنی خورده است.

3. مشارکت سیاسی در غرب یک عمل اجتماعی و سیاسی است، در حالی که در اندیشه‌ی شیعه، مشارکت سیاسی یک عمل کاملاً عبادی است؛ به‌طوری‌که اگر کسی بدون امام بمیرد، کافر مرده است و برای همین است که رسول خدا (ص) در اجتماع عمومی مردم عادی، حضرت علی (ع) را به امامت معرفی می‌کند تا مردم را به وظایف دینی‌شان آگاه کند، والا اگر می‌خواست صرفاً یک جانشین سیاسی تعیین کند، تعیین جانشین در نزد نخبگان (بزرگان و اشراف مکه و مدینه) کافی و بلکه کاراتر بود؛ چراکه در فضای قبیله‌سالاری آن روز، مردم عادی کاره‌ای نبودند و این سران قبایل بودند که تصمیمات را می‌گرفتند.

4. در غرب، بین مردم و نخبگان سیاسی، هیچ‌گونه پیوند عاطفی مشاهده نمی‌شود و لزومی هم ندارد؛ در حالی که طبق اندیشه‌ی سیاسی تشیع، نهایت درجه‌ی پیوند عاطفی بین مردم و نخبگان سیاسی برقرار است. شاید برای همین است که پیامبر در روز غدیر، از کلمه‌ی مولا به جای امام، فرمانروا یا الفاظ مشابه که صرفاً از آن حکومت فهمیده شود، استفاده کرد، زیرا کلمه‌ی مولا به معنای فرمانروایی خشک نیست، بلکه به معنای نوعی از سرپرستی همراه با عشق، محبت، دوستی و آمادگی همه‌جانبه برای یاری رساندن است.

نتیجه آنکه رفتار سیاسی در جامعه‌ی شیعی، نتیجه‌ی شکل‌گیری نوعی از جامعه‌ی ولایی است که دارای سه ضلع امت ولایی و ولایت‌مدار، رهبری ولایی (ولایت فقیه) و مکتب ولایی است و این سه ضلع همچون سه عنصر مورد نیاز یک پیکر انسان ساخته‌ی دست قدرتمند الهی (جسم، روح و مغز) در یکدیگر تنیده شده است. لذا به‌جرئت می‌توان گفت که دو خط موازی واقعی دموکراسی غربی و حقوق مردم است و ولایت فقیه و حقوق مردم در جامعه‌‌ی شیعه، یک دو خط منطبق بر هم است.


منبع: "نقش‌آفرینی مردم در نظام ولایی" به قلم حجت‌الاسلام رضا رمضان‌نرگسی/اندیشکده برهان
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.