تبیان، دستیار زندگی

خرافه‌گرایی معلول دور شدن جامعه از علم و دین است

بها دادن به آرای متخصصان و صاحب نظران یكی از زمینه‌های رشد خرافات است. استاد هادوی معتقد است بعضی از برنامه‌ها و فیلم هایی كه در برنامه «سینما ماوراء» تلویزیون پخش می‌شود، ترویج خرافه است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
خرافه گرایی
در نهایت ممكن است نوع خرافاتی كه در جوامع دینی ظهور و بروز می كند با خرافات جوامع لائیك تفاوت داشته باشد. حتی در جوامع دینی نیز برخی از خرافه ها در زمینه آداب و رسوم غیردینی پدید می آید.

یكی از عرصه هایی كه زمینه رشد خرافه در آن بیشتر است، مسائل ماورائی و تاثیر و تاثر موجودات ماورائی در زندگی انسان هاست. در این حوزه اسباب لغزش فراهم تر است و باورهای غیرمعقول بسیاری فراروی افراد قرار دارد و به سادگی اشخاصی كه قدرت تفكر و آگاهی های علمی كمتری دارند، در دام این باورها می افتند.

در گفتگویی با حجت الاسلام والمسلمین مهدی هادوی رئیس گروه فقه و اصول شورای بررسی متون علوم انسانی وزارت علوم و مدرس درس خارج حوزه علمیه قم، به آسیب شناسی رشد خرافات در جامعه پرداختیم. به نظر این محقق بها دادن به آرای متخصصان و صاحب نظران یكی از زمینه های رشد خرافات است. استاد هادوی معتقد است بعضی از برنامه ها و فیلم هایی كه در برنامه «سینما ماوراء» تلویزیون پخش می شود، ترویج خرافه است. این گفتگو از نظر شما می گذرد.

" ابتدا بفرمایید خرافه چیست و چه ریشه هایی دارد؟
- خرافه مجموعه اعتقادات، رفتارها و مراسمی است كه مبتنی بر عقل یا شرع یا علم نباشد یعنی اموری كه عقل، شرع و علم آنها را تایید نمی كند. این ها امور متنوعی می باشند، گاهی اوقات اعتقادی و در مواقعی رفتاری در قالب آداب و رسوم می باشند كه انواع مختلفی دارند.

" خرافه‌گرایی و خرافات بیشتر در چه جوامعی شكل می‌گیرد؟
- در جوامعی كه زمینه های علمی، عقلی و دینی با نوعی ضعف یا مشكل مواجه است. وقتی جامعه از علم، عقل یا دین فاصله می گیرد، زمینه های گرایش به خرافات افزایش می یابد، یعنی وقتی ارتباط جامعه با منابع علم، دین و عقل یا به عبارت بهتر دانشمندان، دین و متفكران كاهش پیدا می كند و مواقعی كه شأن و جایگاه اجتماعی این گونه افراد تضعیف می شود یا مجاری ارتباط و تریبون های آنان با مردم كاهش پیدا می كند كه دراین شرایط جامعه به طور طبیعی گرفتار خرافات می شود.

" آیا خرافه گرایی مختص زمان های ویژه ای نیز می باشد؟
- در هر زمانی كه چنین زمینه ای تحقق یابد، پدیده خرافات به وجود می آید، چه در گذشته و چه در دوران معاصر. هم اكنون نیز در كشورهای پیشرفته دنیا شاهد گسترش خرافه می باشیم زیرا فرهنگ عمومی جامعه توسط دانشمندان و عالمان دینی یا فیلسوفان هدایت نمی شود، بلكه دیگران به صورت شبه دینی و شبه عقلی میدان را به دست می گیرند، متاسفانه بخشی از خرافه ها از كشورهای غربی و به ظاهر پیشرفته به كشور ما منتقل می شود.

" آیا معیار خاصی برای تشخیص خرافه وجود دارد؟ و آیا قبول دارید كه چنین معیاری كه قابل پذیرش برای همگان و تمام جریان های فكری و اعتقادی باشد وجود ندارد؟
- خیلی از امور محل اختلاف اند؛ اما این امر بدان معنی نیست كه فاقد معیار برای تشخیص می باشند. خرافه ممكن است در برخی از مصادیق محل اختلاف باشد اما یك معیار عمومی برای آن وجود دارد یعنی زمانی كه با مسئله ای مواجه می شویم كه عقل، شرع و علم آن را تایید نمی كند در حوزه خرافات قرار می گیرد ولی برای فهم این كه چه كسی تشخیص می دهد كه عقل، علم یا شرع چیزی را تایید نمی كند باید به كارشناسان مورد اعتماد مراجعه كنیم. مثلا در مباحث دینی به فقها و علمایی كه علم و فهم كافی در دین دارند باید رجوع كرد. یا در مباحث علمی به دانشمندانی كه تخصص كافی دارند و در مباحث عقلی نیز همین طور.
ما راهی برای دستیابی به معیاری كه همه افراد بتوانند تمام مصادیق خرافه را تشخیص دهند نداریم، مردم باید به كسانی كه قدرت این تشخیص را دارند یعنی همان متخصصان علم و دین مراجعه كنند.

" آیا قبول دارید كه گاه، بین همین متخصصان نیز ممكن است اختلاف نظر وجود داشته باشد؟
- موارد مورد اختلاف زیاد نیست. مواردی كه اختلاف بین دانشمندان واقعی وجود داشته باشد كم است. كسانی كه در هر زمینه ای مدعی اند و بدون تخصص در هر زمینه ای صحبت می كنند، ممكن است كه چیزهایی را ادعا كنند كه متخصصان آن علم، آن را خرافه بدانند ولی در بین متخصصان واقعی چنین اختلافاتی كم تر است.

" اخیرا بعضی از اهل سیاست از رشد و ترویج خرافه سخن می گویند. چرا؟
- یك مشكل عمومی در كشور وجود دارد و آن این كه كارهایی كه نیاز به تخصص دارد از آرای متخصصان استفاده درست نمی شود. در حالی كه ما جزو كشورهای غنی به لحاظ بهره مندی از متخصصان مختلف می باشیم، اما در مقام تصمیم گیری و تولید بسیاری از تصمیم ها به ویژه در امور فرهنگی از تخصص متخصصان استفاده بهینه نمی شود و به همین دلیل خرافه رشد می كند. مثلا در حوزه مباحث علمی درباره درمان های غیرمتعارف موضوعاتی داریم كه جزو خرافه می باشند.

درمان به شیوه های دیگری غیر از درمان شیمیایی ممكن است امری علمی یا مقبول به لحاظ عقلی و شرعی باشد اما امروزه در بحث هایی مثل انرژی درمانی و... مواجه با نوعی خرافه های درمانی می شویم. چون كه ما جایگاه كسانی كه باید در آن زمینه اظهارنظر می كردند را تضعیف كرده ایم یا ارتباط آنان با مردم را كاهش داده ایم.

در حوزه دین نیز گاهی اوقات تریبون به دست كسانی می افتد كه صلاحیت اظهارنظر در آن حوزه را ندارند و مطالبی می گویند كه برای كسی كه آشنا به مسائل دینی است، بطلان آن روشن است. اما این مطلب متاسفانه در تریبون ها گفته می شود و به همین دلیل از سوی مردم پذیرفته می شود.

" اگر ممكن است چند مورد از مصادیق عینی خرافه را ذكر كنید؟
- مصادیق آن فراوانند، چیزهایی می باشند كه جزو دین نیستند و كم كم خود را در دین وارد می كنند. این ها به یك معنی خرافه و به معنای دیگر بدعت در دین محسوب می شوند.

برخی از خرافه ها در قالب مناسك خودشان را نشان می دهند، مانند آدابی كه در برگزاری مجالس در بین خانم ها شكل می گیرد و به عروسی قاسم شهرت دارد كه ممكن است در ابتدای شكل گیری اشكالی نداشته باشد ولی بعد كه به صورت یك نهاد و باور درمی آید مشكلاتی را ایجاد می كند.

در بعضی از شهرها این مجالس به یاد قاسم بن الحسن كه در كربلا به شهادت رسید برگزار می شود كه در آنها كارها و آدابی صورت می پذیرد كه به عنوان یك امر دینی تلقی می شود، در حالی كه «من درآوردی» است. یك مصداق دیگر در تولیدات صدا و سیماست كه گاه شكل های واضح خرافه را دارد بسیاری از چیزهایی كه در برنامه «سینما ماوراء» به مردم عرضه می شود، خرافه است. یكی از این خرافه ها كه صدا و سیما در این برنامه اصرار به نشان دادن آن دارد مربوط به بحثی در مورد جاذبه می باشد كه یك خرافه علمی در آمریكا است كه سیما چند بار آن را نشان داده است. این برنامه انواع خرافه های بودایی، هندویی وغربی را القا می كند.

" نظر شما در مورد سریال های صدا و سیما در ماه رمضان كه بحث های زیادی را برانگیخت چیست؟
- برخی از مسائل را صدا و سیما با هدف تصویرسازی از مفاهیم دین تولید می كند كه نوعی ترویج خرافه گرایی در جامعه است. مثلا در مجموعه اغما هدف به تصویر كشاندن وسوسه های شیطانی بود و تلاش آنان در عرصه یك مفهوم دینی قابل تقدیر است ولی نشان دادن شیطانی در شكل یك بشر كه قابل رویت باشد ممكن است در ذهن مردم این مفهوم را ایجاد كند كه شیطان برای وسوسه كردن در قالب یك انسان یا موجود بشری به چشم آنان می آید در حالی كه در مفاهیم مربوط به وسوسه های شیطانی چنین چیزی را نداریم.

احیانا برای برخی از انبیا و اولیا شیطان به چنین اشكالی درمی آمده است چون راه دیگری برای گمراه كردن نداشته است اما یك امر عمومی برای همه مردم نیست، بنابراین نمایش چنین چیزی موجب ایجاد یك تصور بسیار خرافی از وسوسه شیطان در ذهن مردم می شود. شیطان با روح انسان ها و درون آنان ارتباط دارد. بسیاری از انسان ها با تجسم شیطان در قالب یك شخص گمراه نمی شوند و گمراهی آنان به این طریق نیست. صدا و سیما خود را مكلف نمی داند كه برای برنامه های عمومی و پربیننده خود با افراد متخصص و مورد تایید مراكز علمی مشورت كند.

" معمولا این سریال ها مشاور و كارشناس مذهبی دارند بنابراین یك سوال مهم تر مطرح می شود، كه در مواقع اختلاف نظر بین علما، معیار صحیح تشخیص خرافه چیست؟
- در مسائل مهم وقتی كه با تعارض دیدگاه های علما مواجهیم باید آن مطلب به تعدادی از علما عرضه شود و رای اكثریت ملاك عمل باشد. اولا باید دید كسانی كه به عنوان كارشناس مذهبی در این برنامه ها زحمت می كشند، چقدر صلاحیت لازم را دارند. دوم این كه رای یك نفر نمی تواند برای مجموعه ای از مردم كافی باشد. دراین موارد مهم، باید عده ای از كارشناسان مورد پذیرش مجامع علمی، حوزوی و دانشگاهی نظر دهند و تایید كنند.

در مواقعی نیاز به تایید كارشناسان روانشناسی و علوم اجتماعی نیز هست زیرا این سریال ها به تعداد زیادی از مردم عرضه می شود و آثار روانی مخربی را ممكن است به دنبال داشته باشد. الان معیار كمی تعداد مخاطب دارد ملاك پذیرش برنامه ها می شود كه قابل قبول نیست. داشتن مخاطب زیاد به معنی علمی و دینی صحیح و عقلانی بودن نیست.

منبع:
سایت حجت الاسلام مهدی هادوی
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.