تبیان، دستیار زندگی

تقابل با هرچه که نظم سیاسی دارد

مکتبی که در آن خوشبختی "مردم" بدبختی "من" است

آنارشیست ها اغلب در دام فرد گرایی گرفتار شده اند به حدی که اشتیرنر معتقد است: «مردم یعنی مرگ، سلام بر من. خوشبختی ملت، بدبختی من است. اگر چیزی برای من درست است به حقیقت درست است.»این اندیشه فلسفی و سیاسی دیدگاه‌های دیگری دارد که بسیار آن را غیرواقعی و غیرعادی می‌دانند که به آن پرداخته‌ایم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
آنارشیسم

استاد با چند دقیقه ای تاخیر وارد کلاس شد. قبل از شروع درس از یکی از دانشجوها لیوان آبی طلب کرد. بعد از نوشیدن جرعه ای آب و تازه کردن گلو؛ بجای پرداختن به درس بدون مقدمه لب به گلایه باز کرد و دولت حاکم را مسبب وضعیت موجود کشور خواند. از پیش بینی هایش نسبت به اقتصاد و بازار و معیشت مردم گفت و آینده ی نه چندان دور کشور را به دوران قبل از پهلوی تشبیه کرد.

او بازگشت به گذشته را بازگشت به دورانی میدید که حکومت ها کاری به کار مردم نداشتند و سرگرم حرمسراهای خود بودند. استاد سازوکار های دولتی را عامل اصلی معضلات فرهنگی، بی حجابی ها و از طرف دیگر گرانی ها، وضعیت بد معیشتی، نابسامانی های بازار، افزایش فاصله طبقاتی و «به اسم اسلام تیشه به ریشه اسلام زدن» ها می دانست.

در صحبتش نمونه ای از بی عدالتی ها و ثمره ای از سازو کار های دولتی را ثبت نام مدرسه ی پسر کوچکش دانست؛ که بخاطر آن مجبور شده بود دو ساعت در نوبت بایستد درصورتی که با ثبت نام پسر همسایه ی روبرویی به خاطر پرداخت هزینه ی کمک به مدرسه موافقت شده بود اما با ثبت نام پسر او نه. در انتها هم به عنوان جمله ی پایانی مشروعیت حکمرانی حکومت های فاسد بر مردم را محل اشکال دانست.

در شرایط کنونی و پس از چالش ها و ناکامی های دولتی در عرصه های فرهنگی و اقتصادی ناامیدی از حکومت و دولت افزایش یافته است.

در شرایط کنونی و پس از چالش ها و ناکامی های دولتی در عرصه های فرهنگی و اقتصادی ناامیدی از حکومت و دولت افزایش یافته است. آنان که سن سالی ازشان گذشته است از دوران کودکیشان به نیکی یاد میکنند و نبود دخالت های حکومتی در زندگی مردم را عامل آن میدانند. و افرادی که سن و سالشان به آن دوران قد نمیدهد؛ خاطرات پدربزرگ و مادربزرگ هایشان را الگوی زندگی بدون نفوذ حکومت بر میشمارند. این افراد تنها راهکار را دستیابی به نظمی نوین و تغییر ساختار بنیادین حکومت میدانند.  

مردم یعنی مرگ، سلام بر من!

از این جنس نقدها و نظرات را می‌توان در آنارشیست های قرن هجده و نوزده سراغ گرفت. مکتبی که حقوقی تفکیک ناپذیر برای نوع بشر، مقدم بر هرگونه سازمان و نظام سیاسی در نظر دارد. و خود را مامور به مبارزه با هر مانعی که بر سر شکفتگی بشر قرار بگیرد میداند.گادوین یکی از اندیشمندان به نام این مکتب معتقد است «اگر بشر به حال خود رها شود موفق به کشف خطاهای خود خواهد شد اما حکومت مانع این کار است. حکومت است که خود را جلو چشمه جوشان حیات قرار میدهد و آن را از جریان باز می دارد».

لازم به ذکر است فرار از قدرت گیری دولت ها در منظر اندیشمندانی همچون گادوین تا حدود زیادی به مناسبات موجود میان دولت ها و صاحبان سرمایه بازمیگردد. باید این نکته را نیز در نظر گرفت که در میان پیروان مکتب آنارشیسم گادوین جزء میانه‌روترین ها به حساب میایند. چرا که آنارشیست ها اغلب در دام فرد گرایی گرفتار شده اند به حدی که اشتیرنر معتقد است: «مردم یعنی مرگ، سلام بر من. خوشبختی ملت، بدبختی من است. اگر چیزی برای من درست است به حقیقت درست است.» (1)


اگر بشر به حال خود رها شود موفق به کشف خطاهای خود خواهد شد اما حکومت مانع این کار است. حکومت است که خود را جلو چشمه جوشان حیات قرار میدهد و آن را از جریان باز می دارد

دولت؛ غده‌ای سرطانی بر پیکر اجتماع سیاسی

در معرفی این مکتب که شناسه های آن در آثار فلاسفه و اندیشمندان مذهبی و نویسندگان و شعرا دیده می شود؛ باید گفت این مکتب فلسفه ای اجتماعی و آموزه ای سیاسی مبتنی بر ارزش گذاری ویژه بر آزادی فردی است. که با عقاید آزادی خواهانه و مترقیانه پیوند بنیادین خورده است. آنارشیست ها به عنوان یک اصل کلی خود را منادی جامعه ای می دانند که عناصر جابرانه از آن ها رخت بر بسته است. این مکتب مبتنی بر تمایز میان دولت و جامعه است. آنارشیسم دولت را غده ای سرطانی بر پیکر اجتماع سیاسی می داند. فلذا معتقد است می تواند در جامعه ای نهادزدا بروز کند.(2)

حکومت نمی تواند، راه حلی برای مشکل «نظم» باشد!

بطور کلی اندیشه آنارشیسم را باید مقاومت دربرابر نظم سیاسی و اعتقاد به نظم طبیعی و همدلی اجتماعی خود جوش دانست. درواقع از منظر آنارشیست ها حکومت نمی تواند، راه حلی برای مشکل «نظم» باشد. بلکه مسبب و منشا این مشکل است. پاسخی که پیروان این مکتب برای حل معضلات جامعه بیان میکنند؛ سامان دهی معضلات جامعه به وسیله ی توافق و تعاون آزاد است.(3)

هرچند این مکتب بدلیل غیرعادی جلوه کردن در بسیاری از نقطه نظرات بنیادین در میان سایر مکاتب سیاسی و اجتماعی سهم بسزایی از توجه را به خود اختصاص نداد است. اما با این حال به نظر میرسد ایرادِ نظریِ دامن‌گیر پیروان این مکتب بسیار فراگیرتر از مواضع اندیشه‌ای آن شده است.


وقتی مدیریت جامعه فدای منافع فرد می شود!

اندیشمندان و فیلسوفانی که خود را آنارشیست می‌نامند عمدتا برای فرد جایگاه ویژه ای در نظر دارند و این اشتباهی است که اختصاص به پیروان یک مکتب ندارد. فلذا هر فردی دچار این اختلال اندیشه ای شود بدون تردید دچار جزئی‌نگری و محدود شدن مرزهای اندیشه ای می شود. و در این صورت فرد ناگزیر منافع خود را بر منافع جمع اولویت داده و این مسئله تا حدی پیش میرود که مدیریت جامعه فدای منافع فرد می شود.

در پاسخ به این انحراف باید اشاره داشت به سخنی از حضرت امیر که حکومت حاکم ظالم را بهتر از نبود آن می دانند. و این از آن نشأت میگیرد که ایشان مصلحت بالاتری از منافع فردی را در نظر داشته اند. این مطلب در کنار دیگر سخنان ایشان که موید حقوق فردی است؛ توجه ویژه آن حضرت به اجتماع ـ هم فرد و هم جامعه ـ را نشان میدهد. در انتها باید نقدی را شایسته استماع دانست که حکومت را به منظور رفع نواقص و اصلاح و یا به عبارت دیگر بهتر شدن به ورطه نقد بکشد. تا بدنبال آن در بستر یک جامعه ی متعالی منافع فرد و جامعه توأمان محقق شود. 

پی‌نوشت:

1) آنارشیسم، رحیمی، مصطفی؛ خرداد و تیر 1380 - شماره 165 و 166 (16 صفحه - از 86 تا 101)
2) آنارشیسم، آرتور لنینگ؛ مترجم: حسینی، سید مهدی؛ تیر 1367 - شماره 52 (4 صفحه - از 19 تا 22)
3) هیوود، اندرو. (1387)، کلید واژه ها در سیاست و حقوق عمومی، ترجمه اردشیر ارجمند، تهران امیرکبیر، چاپ دوم1389


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.