تبیان، دستیار زندگی

در گفتگوی اختصاصی تبیان با حجت الاسلام عرب مطرح شد؛

یوگا؛ پوششی ورزشی با اغراض سیاسی/ تاثیر یوگا در گسترش سبک زندگی غربی

حرف ما این است که یوگا در ویترین اولیه‌ ورزش است ولی وقتی وارد آن می‌شویم و ادامه می‌دهیم آرام آرام ما را به ساحت‌های اعتقادی و معنوی متفاوتی می‌کشاند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه مقدمی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
یوگا
" یوگا" نامی که همه ما آن را به کرات شنیده ایم و به عنوان ورزشی مفید جهت تقویت سیستم عصبی و دور کردن استرس های ناشی از زندگی در عصر مدرنیته می شناسیم. ورزشی که به مادران باردار توصیه می شود و ورزشی که بدون چون و چرا سراغش می رویم. اما جالب اینجاست که کارشناسان به یوگا نگاه دیگری دارند، نگاهی که در آن با استناد به پژوهش های اندیشمندان غربی، توجه به مبانی اسلامی، مطالعه تاریخچه این مکتب و مطالعه آسیب های پرتوجویان یوگا، به نتایج متفاوتی دست یافته اند.

برای آشنایی بیشتر با دلایل گسترش یوگا در ایران، تاریخچه یوگا در ایران، انحرافات و آسیب های یوگا و نیز ورزش بودن یا نبودن یوگا! مطالعه مصاحبه اختصاصی تبیان با حجت الاسلام عرب، کارشناس موسسه بهداشت معنوی و پژوهشگر حوزه شبه عرفان‌ها را به شما توصیه می کنم.

تبیان: ابتدا تاریخچه کوتاهی از یوگا برای آشنایی مخاطبین ما با این مکتب بفرمایید.
یوگا ریشه در یکسری متون مقدس باستانی هندی به نام "وداها"دارد که بعداً فردی به نام پتنجلی در 400 قبل از میلاد این متون را در قالب کتابی به نام یوگا سوترا تدوین می‌کند. این سنت به عنوان طریقت عملی عرفان هندو در هندویسم مطرح بود یعنی اگر فردی می‌خواست در هندویسم عارف شود باید از طریق یوگا این مسیر را طی کند.

به این مرتاض‌های هندی که مشهور به نام مرتاض هستند یوگی‌ها گفته می‌شود یعنی کسانی که یوگا کار کردند و عارف شدند. این به تعبیر خود آنها است. این رویه تا حدود 160-150 سال پیش وجود داشته است که جریان‌هایی در هندویسم شکل می‌گیرد که با حمایت استعمار انگلستان از حدود 1828 میلادی به این سو بوده است. فرقه‌ای به نام برهما ساماج ایجاد می‌شود.

در واتیکان بیانیه‌هایی علیه یوگا در یک زمانی صادر شد. هندویسم را در قالب محصولی به نام یوگا و با پوشش ورزش به مردم غرب ارائه می‌دهند و بعد به سایر نقاط جهان ارائه می‌کنند. در همین راستا یوگا به دوران معاصر ما می‌رسد.



این فرقه با رهبری فردی با نام رام موهان روی بود. او فرقه‌ای را در هندویسم شکل می‌دهد که روابط نزدیکی با استعمار انگلستان داشته است و قرائت جدیدی از هندویسم ارائه می‌دهد. بعداً در این مسیر فرقه برهما ساماج، افرادی که در این فرقه بودند، همانند آقای ویوکاناندا و فردی به نام یوگاناندا و افراد و فرقه‌های مختلف این رویه را ادامه می‌دهند و هندویسم مدرن را که دو ویژگی داشت ارائه می‌دهند.

دو ویژگی هندویسم مدرن این بود که ابعاد شیطانی و زننده هندویسم را از دل آن خارج کردند. مثلاً رسم سوزاندن زنان بیوه که به نام ساتی معروف است، یا قربانی کودک را از هندویسم حذف می‌کنند که البته اینها هم با انگیزه‌های خاص بعضاً سیاسی بوده است.

ویژگی دوم این است که هندویسم را به عنوان یک معنویت جهانی معرفی می‌کنند. گوهر همه ادیان را معنویت معرفی می‌کنند و می‌گویند این معنویت در هندویسم قابل دسترسی است. این اصطلاح هم به "وحدت متعالی ادیان" معروف شده است. این قرائت از هندویسم را اوایل استعمار، انگلستان به خاطر تقابل با اسلام ایجاد کرده است و این محصول هندویسم مدرن را به کشورهای غربی بردند.

جایی که نظام غرب با خلأ معنویت روبرو شده بود و لازم داشت این معنویت آرام و خاموشی که تا حدودی عناصر و آموزه‌هایی در آن وجود دارد که مردم را سلطه‌پذیر می‌کند همانند تناسخ، اهیمسا و غیره، به غرب معرفی کنند و طبیعی است دستگاه کلیسا و مسیحیتی که در آنجا حاکم بود، یکسری واکنش‌هایی نسبت به این نشان دادند.

برگزاری اولین کنفرانس یوگای علمی جهان

در واتیکان بیانیه‌هایی علیه یوگا در یک زمانی صادر شد. هندوئیسم را در قالب محصولی به نام یوگا و با پوشش ورزش به مردم غرب ارائه می‌دهند و بعد به سایر نقاط جهان ارائه می‌کنند. در همین راستا یوگا به دوران معاصر ما می‌رسد؛ آقایی به نام کریستوفر هیل، سیاست‌مدار انگلیسی، برای اولین بار کنفرانس یوگای علمی جهان را برگزار می‌کند.

وی به یوگا کمک می‌کند تا خود را با قرائت علمی به دنیا ارائه دهد و می‌گوید یوگا مویدات علمی پشت سر دارد و علم هم این ورزش را تائید می‌کند که چقدر برای روح و روان و جسم و معنویت افراد خوب است. کاملاً نقش سیاسی و عنصر سیاسی را در پشت پرده ترویج یوگا در دنیا شاهد هستیم که به عنوان ورزش معرفی می‌شود.

تبیان: آیا همانگونه که در ایران یوگا به عنوان ورزش معرفی شده، در همه جای دنیا یوگا را به عنوان ورزش معرفی کردند؟
بله .

تبیان: با خودم که فکر می کنم می فهمم که در ایران اعتقادات دینی مردم زیاد است، لذا در این جامعه دینی باید اعتقادات وارداتی در قالبی غیر از دین و به اسم ورزش و تمرین فکر و ... وارد شود، اما در جوامع اروپائی و امریکایی چرا به عنوان ورزش معرفی شد؟
آن زمانی که ابتدا یوگا وارد شد مردم جهان هم در حوزه دین مسیحیت اعتقاد کمی نداشتند و وابستگی یوگا به نظام آئینی و مناسک‌دار و آئین شرقی برای آن چالش ایجاد می‌کرد. به فردی که بی‌دین هست بیان کنند این مسلک معنوی برای فلان دین است و این آثار جسمی را دارد، این فرد راغب به ورود نیست. اگر بیان کنند این ورزش است و ابعاد آئینی و دینی را گرفته‌ایم، این فرد راحت‌تر این را می‌پذیرد و وارد می‌شود و ناخودآگاه آموزه‌های آن دین را در خلال این ورزش می‌پذیرد و به آن مقید می‌شود.

یوگا در ویترین اولیه‌ ورزش است ولی وقتی وارد آن می‌شویم و ادامه می‌دهیم آرام آرام شما را به ساحت‌های اعتقادی و معنوی متفاوتی می‌کشاند.



تبیان: انگیزه سیاسی که عنوان کردید چیست؟
آئین هندویسم درون‌مایه‌های خوبی دارد که برای پذیرش وضع موجود است. کسی نیست نه فقط در جمهوری اسلامی بلکه در کشورهای غربی، که بگوید وضع دنیا وضع مطلوب بشریت است، این که بیان کند همه چیز خیلی خوب است و هیچ بحران اقتصادی و محیط زیست و ... وجود ندارد و ما باید آرام و ساکت باشیم.

با این نگاه معترضانه به وضعیت موجود، مخصوصاً بعد از جنگ جهانی دوم در دل کشورهای غربی و اروپائی یکسری جنبش‌های اعتراضی شکل می‌گیرد. معنویت هندویسم می‌تواند این عنصر را فراهم کند که با ترویج یکسری باورها است.

در هندویسم عنصری به نام تناسخ داریم، تناسخ می‌گوید وقتی شما می‌میرید در قالب روحِ دیگر، حتی در قالب انسان، در قالب حیوان یا گیاه ممکن است به این عالم بازگردید. اگر در زندگی قبلی خود انسان خوبی بوده باشید الان زندگی آرامی دارید، اگر زندگی بدی داشته باشید، ظلم کرده باشید، گناه کرده باشید، هر شرایط غیرانسانی را اعمال کرده باشید الان شرایط سختی را خواهید داشت و لذا اگر الان در فقر هستید و در جنگ هستید و شرایط بد و وخیمی دارید، این حاصل اعمال و رفتار خودتان در زندگی قبلی است و به یک گونه حق تو است که این گونه زندگی کنید.

در آئین هندویسم به این تاکید می‌شود اگر شما بتوانید این شرایط را بپذیرید و این رنج را تحمل کنید، بازتاب اعمال گذشته شما که به آن "کارما" می‌گویند، از بین می رود و شما از چرخه رنج تناسخی که همواره به این عالم بازگردید، رها می‌شوید و به قرائتی می‌گویند به کیهان بپیوندید. اصطلاحاً می‌گویند به "موکنا" می‌رسد و از این چرخه تناسخ رها می‌شود و به سعادت ابدی می‌رسد.

چنین باوری درون هندویسم یعنی جامعه‌ای که آرام آرام این باور به هر میزان در آن رسوخ و نفوذ کند، انگیزه انقلاب از آن گرفته می‌شود. انگیزه عدالت‌جویی، مبارزه با ظلم، تغییر وضع موجود از آن جامعه گرفته می‌شود. همین‌ها بک‌گراندهایی است که یوگا بر همین اساس شکل گرفته است.

ویترین اولیه یوگا ورزش است

شاید برای برخی سوال باشد که یوگا از تناسخ اسم نمی‌برد. چنین نیست، ویترین اولیه یوگا ورزش است و آرام آرام که وارد می‌شوید می‌بینید رگه‌هایی از این عقاید مطرح می‌شود و هر چه جلوتر می‌روید در این باورها عمیق‌تر می‌شود.

مثلاً آموزه دیگری در یوگا داریم که به نام "اهیمسا" است. می‌گویند فردی که یوگا کار می‌کند باید یکسری کارها را در زندگی خود کنار بگذارد و به یکسری کارها ملزم شود. اصطلاحاً به آن کارها "یاما و نیاما" می‌گویند. یکی از کارهایی که باید ترک کند اهیمسا است.

وقتی سوال می‌کنید اهیمسا چیست می‌گویند پرهیز از خشونت است. نباید با کسی درگیر شوید، جدل نکنید، دعوا نکنید. وقتی منابع اصلی یوگا را مطالعه می‌کنیم که کتاب آقای پتنجلی است، تعریفی که برای اهیمسا می‌دهد این است که اگر کسی خواست شما را آزار و اذیت کند بپذیرید، تسلیم باشید.

عبارت ایشان در این حوزه بسیار صریح است. ایشان می‌گوید اگر کسی خواست شما را اذیت کند بپذیرید و با جلوگیری  موجب آزار او نشوید. یعنی یک مرتبه بالاتر از این که پذیرش وضعیت موجود داشته باشید، حتی ظلمی هم بر شما روا می‌دارند شما مقابله نکنید و شاید مسیر شما و خیر شما در این باب باشد.

این در کل سیستم یوگا معنا پیدا می‌کند. اینها باورهایی است که برای نهادهای سیاسی مکتوب است و الان بر بدنه غالب دنیا حاکم هستند که برای مردم این باورها مرهمی بر تنش‌ها، اضطراب‌ها و بحران‌ها باشند و این شرایط را بپذیرند.

تبیان: در حقیقت یوگا همان انگیزه‌ای است که حکومت از طریق آن غیرمستقیم مردم و احساسات و انگیزه‌های طبیعی را  کنترل کند؟ و هر چه هست را از فرد و مشکلات شخصی افراد معرفی کند؟
بله. این که احساس کنند انسانِ معنوی‌تر، بهتر و مطلوب‌تری هستند و همین وضع دنیا خیلی خوب و عالی است و این وضع موجود را بپذیرند.

تولد یوگا به عنوان ورزش در ایران یک پدیده با اغراض سیاسی است

ملاک اساسی که می‌توانیم ارائه دهیم و عرفان اسلامی، عرفان ناب اسلامی و معنویت ناب اسلامی را از این معنویت‌ها تفکیک دهیم، مقوله توحید است.

تبیان: وضعیت یوگا در ایران را چطور ارزیابی می‌کنید؟ میزان و نحوه گسترش یوگا را چطور برآورد می‌کنید؟
خوب است تاریخچه ایران در یوگا را هم ببینیم. دقیقاً تولد یوگا به عنوان ورزش در داخل کشور ما هم یک پدیده‌ای با اغراض سیاسی است. نمی‌خواهم بگویم ورود یوگا و آشنا شدن با هندویسم و یوگا از ابتدا این چنین بود.

آن چه مهم است همین هندویسم مدرن است

ایرانیان و هندیان در طول صدها سال با هم روابط فرهنگی داشتند. اصلاً 600 سال زبان رسمی هندوستان فارسی بود. ابوریحان بیرونی درباره هندویسم کتاب نوشته است. "ماللهند" ابوریحان بیرونی معروف است ولیکن آن چه مهم است همین هندویسم مدرن است. این که هندویسم در قالب محصولی یوگا را به عنوان ورزش ارائه داد که با اهداف سیاسی بود.

سال 1345 شمسی اولین باشگاه یوگا در تهران توسط فردی به نام آقای مجید موقر تاسیس می‌شود. وی یکی از فعالین سیاسی دربار پهلوی، عضو انجمن‌های فراماسونری، عضو مجلس سنا بوده است. وی اولین باشگاه یوگا را در تهران تاسیس می‌کند.

در مجله مهر که در دست مجید موقر و آن زمان بسیار هم تاثیرگذار بود مقالات متعددی منتشر می‌کند و اولین شرکت‌کننده‌های باشگاه یوگا را در مجله معرفی می‌کند. آقای هویدا، نخست‌وزیر، آقای شریف امامی، رئیس اداره مجلس سنا، آقای ارتشبد گوزن و امثال این سپهبدها و مقامات لشگری و کشوری بودند.

5 سال به صورت خصوصی به خانواده سلطنتی شاه آموزش یوگا داده می‌شد

استادی که وی از هند می‌آورد و 5 سال در ایران می‌ماند، سال 2006 فوت کرده است، حدود صد و خرده‌ای سال عمر کرده است. در مجله هاتینگ پست امریکا مطلبی درباره این استاد دیدم. در این وب‌سایت نوشته بود این آقا 5 سال به صورت خصوصی به خانواده سلطنتی شاه هم آموزش یوگا می‌داده است.

من نمی‌خواهم بگویم خانواده شاه، هویدا و شریف امامی و امثالهم یوگا کار می‌کردند یا خیر، مهم برد تبلیغاتی بود که آن زمان داشت. یعنی همین الان بخواهم مثال بزنم فرض کنید ورزشی داخل ایران آمده و اولین باشگاه آن در تهران تاسیس شده، مثلاً کل وزرا و نمایندگان مجلس و خانواده‌های اینها به آنجا می‌روند. این خیلی برد تبلیغاتی نه فقط برای جامعه ما بلکه هر جامعه‌ای دارد.

به موازات همان مسئله جریانات دیگر هندویسم مدرن هم وارد ایران می‌شود. جنبشی به نام "هری کریشنا" داریم که رئیس این جنبش دو بار به ایران در این ایام سفر می‌کند. اواخر دهه 40 و اوایل دهه 50 بود. جریانات دیگری مثل حرکت هندوها و مرتاضان در مراکز عمومی و خیابان لاله‌زار و در دل جامعه را داشتیم.

البته تحلیلی در این جا دارم و نمی‌خواهم خیلی بر آن پافشاری کنم و آن اینکه آرام آرام به موازات جرقه‌هایی که برای انقلاب اسلامی ایران به رهبری روحانیت، مرجعیت و با تابلو دین و معنویت خورده است، دربار شاهنشاهی و به تبع آن  استراتژی امریکا و کشورهای غربی، به جایگزینی و معرفی خط سیری به عنوان مسیر جایگزین معنوی بین مردم ایجاد شد تا کاریزما و اقتدار مرجعیت و روحانیت شیعه را کم‌اثر کند. این مسیر و تحلیل همچنان برای بعد از انقلاب هم ادامه داشت.

این تولد یوگا و هندویسم مدرن در ایران اولاً با اغراض سیاسی شکل می‌گیرد و بعداً می‌بینیم کسانی که اوایل وارد حوزه یوگا می‌شوند و بعداً هم به ترویج یوگا می‌پردازند یکسری روابط خاص با نهادهای قدرت زمان شاه اعم از نهادهای نظامی و بعضاً نهادهای سیاسی داشتند. اینها قابل تامل است.

این پدیده‌ای نبود که خود به‌ خود و طبیعی رشد کند. تا سال 78 می‌رسد و یوگا به عنوان یک ورزش ذیل فدارسیون ورزش‌های جمعی پذیرفته می‌شود و الان هم فعالیت رسمی دارد. در ایران و در همین تاریخ می‌بینید یکسری ورزش‌های است که اصطلاحاً ورزش‌های مکتبی گفته می‌شود، همانند کنگ‌فو مجوز می‌گیرند و موج جدیدی از ورود معنویت‌های شرقی را در قالب ورزش‌های رزمی می‌بینیم.


تبیان: قبل از سال 78 یوگا در ایران غیرآشکار فعالیت می کرد؟
بله. به صورت غیررسمی بود و تا حدودی زیرزمینی بود. برخی آموزه‌های مربوط به هندویسم را که علنی‌تر بیان می‌کردند در نتیجه مخفیانه‌تر کار می‌کردند. چند سالی است که دوباره گسترش یوگا در ایران پیشرفت چشمگیری داشته است.

از آن زمان به بعد با تلاش هایی که می‌شود و وجاهت قانونی که یوگا پیدا می‌کند خیلی در کشور گسترده شده است و همه به عنوان یک ورزش آن را می‌شناسند. حرف ما این است که یوگا در ویترین اولیه‌ ورزش است ولی وقتی وارد آن می‌شویم و ادامه می‌دهیم آرام آرام شما را به ساحت‌های اعتقادی و معنوی متفاوتی می‌کشاند.

این حرف من نیست. این حرف تحقیقاتی است که در امریکا انجام شده است. من این نتایج را در وب‌سایت خود هم منتشر کردم. آزمایش و تحقیقی را انجام داده بودند، روی حدود هزار نفر که در مناطق مختلف امریکا یوگا کار می‌کردند. در آن تحقیق دقیقاً نشان داده شده اغلب کسانی که وارد یوگا شدند، ابتدا آن را به عنوان یک ورزش انتخاب کردند و در ادامه با ابعاد آن آشنا شدند. الان هم ادامه می‌دهند چون مسیر معنوی است ادامه می‌دهند، نه به این دلیل که ورزش باشد.

وقتی تحقیقات با نگاه انتقادی نسبت به مضرات یوگا را جست‌وجو کنید، حتی سندرومی به نام سندروم افتادگی پا در یوگا داریم. می‌گویند کسانی که یوگا کار می‌کنند بعضاً دچار این سندروم می‌شوند.


تبیان: یعنی تبدیل به عقیده شده است؟
بله. در داخل کشور ایران وقتی محافل یوگا را می‌بینید مثلاً در باشگاه‌های یوگا به کسانی که یوگا کار می‌کنند معمولاً می‌گویند "پرتوجویان یوگا"! به جای این که بگویند ورزشکاران یوگا، یعنی کسی که به دنبال نور به یوگا روی آورده.

کار تحلیل محتوا روی مصاحبه‌های پیشکسوتان یوگا در ایران در 8-7 سال اخیر در مجله دانش یوگا-مهم‌ترین رسانه یوگا در داخل کشور ما- انجام شده است. این افراد را ببینید اکثراً در خلال مصاحبه اذعان دارند یوگا یک ورزش نیست و یک مسیر معنوی و سبک زندگی معنوی است و این را با عبارت‌های مشابه بیان می‌کنند.

تبیان: نمی‌توان ادعا کرد با توجه به این که یوگا یک عقیده و مکتب است اما از خاصیت ورزشی اش استفاده می‌کنیم؟
این را در قالب سوال قبل بیان کردم که کسانی که یوگا را ترویج می‌کنند اولاً عقیده شما را ندارند و ثانیاً اگر در ظاهر با اینها مواجه شوید می‌گویند ما با اینها کار نداریم. در جایی که در رسانه داخلی یوگا آن چه اعتقاد دارند را بیان می‌کنند. می‌گویند یوگا یک مسیر معنوی است.

فضای باشگاه‌های اختصاصی یوگا را ببینید کاملاً معنوی است. از فضاسازی، دکوراسیون، جملات، کتاب‌هایی که به فروش می‌رود کاملاً معنوی است. در این باشگاه‌ها کتاب‌های مروج عرفان‌های هندویی شرقی را می‌بینید. این تحقیقات هم واقعیت ماجرا را نشان می‌دهد.

نکته بعدی که مهم است، شما یوگا را نمی‌توانید از عقبه آئینی خود جدا کنید. کسی اگر یوگا را بشناسد، در تعریف اصلی یوگا آمده که 8 مرحله دارد. یکی از این مراحل فقط مربوط به وضعیت‌های جسمانی است که ما بیشتر همین بخش را می‌بینیم و فکر می‌کنیم یوگا یک ورزش است. ابعاد دیگر یوگا که بسیار مهم‌تر هم هست همین ابعاد و پرهیزهایی است که فرد باید در قالب یوگا انجام دهد همانند اهیمسا که عرض کردم.

چیزهایی که باید به آن موظف و ملزم شود. مثلاً یکی از الزامات یوگا به نام "سشه" است. برخی جاها "ساشا" هم نوشته می‌شود. در اولین ویترینی که با یوگا مواجه می‌شوید می‌گویند سشه نظافت است. به ذهن شما می‌رسد که تمیز و پاکیزه بودن است. رعایت بهداشت است

این حرف در ابتدا هیچ درگیری ایجاد نمی‌کنند. وقتی جلوتر می‌روید می‌فهمید ساشا یکسری تمرینات خاص دارد که اگر در منابع فارسی یوگا مطالعه کنید، از یوگا نفرت و انزجار خواهید گرفت. مثلاً فرد باید به میزان زیادی آب نمک مصرف کند و به حال استفراغ بالا بیاورد. مثلاً نخ پلاستیکی از بینی خود وارد کند و از دهان خارج کند و این مسیر را با کشیدن این نخ تمیز کند. کارهای کثیف‌تری که من اشاره نمی‌کنم. این کارهایی زشت و کثیف و تا حدودی شیطانی است.


تبیان: در شبه عرفان‌ها آسیب‌دیده‌های این شبه عرفان ها را داشتیم، آیا در یوگا هم آسیب‌دیده داریم؟
من الان تمرکزم بیشتر بر آسیب‌های عقیدتی است. در حوزه جسمانی هم آسیب‌هایی دارد که متاسفانه بنابراین است که یوگا یک ورزش خوب، شیک، لاکچری، نرم و لطیف به دنیا ارائه شود. اصل آئین هندویسم که آئینی نرم و لطیف، شرقی و صلح طلب نشان داده می‌شود که بطن آئین هندویسم بسیار خطرناک، شیطانی و زننده و نفرت‌انگیز است. اینها را در قالب سلسله برنامه‌هایی در شبکه جهانی ولایت با عنوان ناگفته‌های هندویسم بیان کردم. ابعاد کمتر گفته شده هندویسم را برای مردم در این شبکه باز کردیم.

تبیان: تحقیقاتی که نشان می‌دهد یوگا برای سلامتی خوب است، برای سلامت جسم و روان خوب است، چیست؟
در خصوص تحقیقاتی که بیان می‌کنند یوگا برای سلامت جسم و روان خوب است، توضیحی بیان کنم. در مواجه با پدیده‌هایی همچون یوگا و بسیاری از عرفان‌های کاذب یک نکته‌ای که باید دقت داشته باشیم این است که نگاه ما باید منظومه‌ای و سیستماتیک باشد یعنی کل پدیده را با هم ببینیم. هیچگاه نمی‌توانید یک جزئی را از یک پدیده‌ای بیرون بکشید و برای آن جزء یکسری فواید و مضرات بیان کنید و آن جزء را ببرید و این حکم را به کل تعمیم دهید.

با یک مثال این مطلب را بیشتر توضیح می‌دهم. مثلاً در یوگا تمریناتی است که معروف به مدیتیشن شده است. در واقع مرحله هفتم یوگا است. به عنوان دایانا معروف است. در غرب و الان در ایران به عنوان مدیتیشن ترجمه شده است.

یک بخشی از تمرینات دایانا را انجام می‌دهند و روی ده نفر امتحان می‌شود، افرادی که دچار استرس بودند و نفس عمیق کشیدند و آرامش پیدا کردند و بنابراین اثر مطلوبی روی این ده انسان مضطرب داشته است. این حکم که برای یک بخش جزئی بوده و یکی از تکنیک‌های جزئی یوگا بوده را به کل یوگا تعمیم می‌دهند و عنوان این تحقیق «فواید یوگا برای بیماران دچار اضطراب و استرس» می‌شود.

این یوگا نبود، این بخشی از یوگا بود که شما جدا کردید. همانند این که فردی بگوید دولا و راست شدن برای کمر خوب است پس نماز چیز خوبی است. شما یک حرکت جسمانی را از نماز گرفتید و آزمایش کردید و نتیجه می‌گیرید نماز خوب است. در صورتی که نماز بدون نیت توسط فرد غیرمسلمان درست نیست و برای او هم فایده‌ای ندارد. در قالب اسلام نماز معنا پیدا می‌کند ولو این که کمر شما تاحدودی درد هم بگیرد ولی باید بخوانید و هیچ عذر و بهانه‌ای هم پذیرفته نمی‌شود.

نگاه سیستمی به یوگا بسیار مهم است که نباید بخشی از یوگا را آزمایش کنند و بگویند کل یوگا خوب است. ضمن این که مقالات فراوانی در حوزه پزشکی داریم که  آثار و مضرات جسمانی که یوگا داشته را اثبات می کند.

مرجع علمی در حوزه پزشکی در دنیا داریم که سایتی به نام پابمد هست و آخرین تحقیقات در حوزه پزشکی در این سایت به اشتراک گذاشته می‌شود. وقتی تحقیقات با نگاه انتقادی نسبت به مضرات یوگا را جست‌وجو کنید، حتی سندرومی به نام سندروم افتادگی پا در یوگا داریم. می‌گویند کسانی که یوگا کار می‌کنند بعضاً دچار این سندروم می‌شوند.

سندروم بیماری است که هنوز دقیق کشف نشده که چگونه ایجاد شده و درمان آن چیست. فقط پدیده مشاهده شده است. چرا هیچ جا این را به ما بیان نمی‌کنند؟ در تبلیغات یوگا هیچگاه اینها را بیان نمی‌کنند.

آرام آرام فرد را با دنیای شیاطین و اجنه آشنا می‌کنند

ضمن این که یکی از آسیب‌های دیگر یوگا آسیب‌هایی در حوزه‌هایی همانند متافیزیک است. که شرح آن می طلبد یوگا را به صورت مبسوط توضیح دهیم که هدف نهایی از یوگا چیست و تمریناتی که انجام می‌دهند چیست. آرام آرام فرد را با دنیای شیاطین و شیاطین جنی آشنا می‌کنند. در قالب‌های دیگر است مثلاً از مفاهیمی به نام چاکرا، شعور کیهانی، تسلیم شدن در مقابل ایشوارا، موجودات برتر و غیره استفاده می‌شود.

بعد به فرد حالت‌هایی دست می‌دهد که کاملاً حالت‌های جن زدگی و تاثیراتی است که جنیان روی انسان می‌گذارند. از روایات و آیات ما چنین برمی‌آید. این هم حوزه جدی از آسیب‌های جسمی است که بعضاً افراد نمی‌دانند در یوگا خود را به ورطه خطرناک این چنینی هم وارد می‌کنند.

تبیان: در ایران به غیر از یوگا شبه عرفان‌های دیگر هم مطرح می‌شود، در مواجه با این شبه عرفان‌ها مخاطب ملاکی برای تشخیص حق و باطل بودن نیاز دارد. ملاک تشخیص چیست؟
مهم‌ترین ابزارِ مقابله، روشنگری است. افراد درباره پدیده‌ای که وارد آن می‌شوند مطالعه کنند گرچه محتوای انتقادی و روشنگرانه در فضای مجازی متاسفانه، کم است. مجموعه ما در این حوزه کار می‌کند و برنامه‌هایی داشتیم ولی توان مجموعه غیردولتی، مردم نهاد و چند فرد پژوهشگر در حد محدودی است. این باید تبدیل به گفتمان شود.

اولاً مردم مطالعه کنند، نگاه انتقادی را هم بشنوند. منابع یوگا را مطالعه کنند و با نگاه باز و آزاد وارد شوند. نه با پیش‌فرض این که یوگا خوب است وارد این شوند. حتی برخی منابع فارسی که درباره یوگا نوشته شده است مطالعه می‌کنند و بعضاً با ابعاد خطرناک آن مواجه می‌شوند و خود این افراد هم اذعان می‌کنند. بیان می‌کنند یوگا مسیر معنوی و ابعاد اعتقادی دارد و خود در می‌یابند نباید وارد این عرصه و ورطه شوند.

بنابراین روشنگری از جانب دستگاه‌ها و رسانه‌ها به مردم انجام شود و مردم هم با دقت و چشم باز وارد شوند. ملاک اساسی که می‌توانیم ارائه دهیم و عرفان اسلامی، عرفان ناب اسلامی و معنویت ناب اسلامی را از این معنویت‌ها تفکیک دهیم، مقوله توحید است.

توحید را باید افراد به درستی بشناسند و نسخه بدل‌ها را به درستی تشخیص دهند که گاهی مواقع این تشخیص کار بسیار سخت و کارشناسی است و طبیعی است هر کسی نتواند در وهله اول این را تشخیص دهد. همانند هر آسیب اجتماعی دیگر است. مثلاً مواد مخدر امر خطرناکی است ولی این که فرد کاملاً تشخیص دهد این مواد مخدر است و یا فرد دچار شده است، شاید قدری سخت باشد.

در مسائل عرفان‌های کاذب همین را داریم منتها خط واحدی که در معنویت اسلامی به آن اشاره می‌شود بحث توحید است. مردم نگاه کنند در بسیاری از این عرفان‌ها حرفی از خدا عنوان نمی‌شود. برخی از اینها بیان می‌کنند ما اصلاً با خدا کار نداریم. خدا را کنار می‌گذارند و می‌گویند بحث ما معنویت است. معنویت بدون خدا امکان ندارد.

نکته دوم این است که خدایی که نام می‌برند، تحقیق کنند که چه خدایی است. برخی مواقع بیان می‌کنند منظور ما از خدا انرژی حاکم بر کل جهان است. چه کسی گفته است خدا انرژی است؟ برخی مواقع خدایی موهوم ارائه می‌دهند.

در این مسیر معنوی خدا و مسیر الهی وجود ندارد و طبیعی است مسیر شیطانی است. سوال و تحقیق از مراکز مختلف کنند. مجموعه‌ای به نام موسسه بهداشت معنوی تشکیل دادیم که وب‌سایت و مراکز مختلف و تلفن پاسخگویی داریم. اگر سوال و مطلبی هست که نمی‌دانند و وارد مسیری شدند و یا پیشنهادی به آنها شده که وارد جلسات معنوی خاص شوند که خارج از عرف معمول جلسات جامعه است، غیر از بحث اعتکاف، ایام محرم و اربعین و غیره تماس بگیرند و سوال کنند.

تبیان: با آسیب‌دیده‌های یوگا برخورد مستقیم داشتید؟
بله. سایتی به نام کانون آسیب‌شناسی یوگا در اینترنت است که تازه کار خود را شروع کرده است. برخی از تجربه‌های آسیب‌دیدگان را در آنجا قرار دادیم.

تبیان: اشاره کردید حرکت نرمی در پشت پرده گسترش یوگا در ایران و جهان وجود دارد. فکر می‌کنم سبک زندگی و شیوه زندگی که در سال‌های اخیر در ایران رایج شده و گرایش به غرب‌زدگی دارد یکی از دلایل گسترش یوگا است.
من در اینجا به یک علت تا حدودی سیاسی اشاره کردم و الا علت‌های زمینه‌ای مختلفی وجود دارد. چالش‌هایی که بشر در زندگی مدرن مواجه شده است و سبک زندگی مدرنی که از ناحیه بنگاه‌های تبلیغاتی در دنیا ترویج می‌شود، معنویت از جنس یوگا و مسلک معنوی و جایگزین برای این سبک زندگی دیدن، هم جزئی از همان سبک زندگی است.



مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.